خواهر قشنگم ...

خواهرک قشنگم پشت تلفن گریه می کرد. بی خبری تو این چند روز گذشته و بند نبودن دستش به هیچ جا خیلی بهش فشار روانی وارد کرده بود و بلاخره با کمک همسر یکی از دوستاش تونسته بود با نصب نرم افزار و شارژ گوشیش بهمون زنگ بزنه. طفلک من خیلی بغض و اشک داشت. خدا از سر تک تک تقصیرها و بی درایتی ها و بی تدبیری ها و فسادهای مالیتون نگذره که مردم رو همه جوره می سوزونید و برای از دست ندادن قدرت و ثروت این مملکت که فکر می کنید ارث باباتون هست همه جوره دارید به ما جفا می کنید. چقدر بدبختیم ما که انچنان امید رو ازمون گرفتید و تخم وحشت رو تو دلهامون گذاشتید که هیچ کاری نمی کنیم و اجازه دادیدم ظالم بر مظلوم ظلم کنه. 

نظرات 2 + ارسال نظر
نیره دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت 19:26 https://bionvan.blogsky.com

یعنی به عمر ما قد میده؟

امیدوارم بده!

فرناز جمعه 1 آذر 1398 ساعت 11:52 http://ghatareelm.blogsky.com

منم فقط نفرین میکنم و مطمئنم نتیجه تک تک ظلمهاشون رو میبینن. هیتلر هم با همه عظمتش شکست خورد.

امیدوارم زنده باشم و ببینم اون روز رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد