زمان بی کرانه را

تو با شمار عمر ما مسنج

به پای او‌ دمی ست این درنگ درد و‌‌ رنج

به سان رود

که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست

زنده باش


“هوشنگ ابتهاج”