بچه هام دارن بزرگ می شن و پله پله به سمت استقلال و خودکفایی بیشتر پیش می رن و چقدر این مستقل شدن هاشون برای من شیرینه. برخلاف خیلی از مادرها که غصه می خورن از ذره ذره بزرگ شدن و بی نیاز شدن بچه هاشون ازشون، من با روی باز از این مرحله از رشدشون استقبال می کنم.
باورم نمی شه تا چند روزه دیگه دخترک هم دست در دست برادرش می خواد بره مهد و من در طول روز سه ساعت برای خودم خواهم داشت. بعد از پنج سال و نه ماه، مادر تمام وقت بودن، داشتن همین سه ساعت در طول روز برای من حکم معجزه رو داره. درسته هنوز نمی دونم برخورد دخترک در اولین حضور جدیش در اجتماع به دور از من چطور خواهد بود و ایا محیط براش خوشایتد هست یا نه، ولی هرچی هست نمی خوام از الان با فکرکردن به این نگرانی ها عیشم رو خراب کنم و همه اش می گم به وقتش به همه ی موارد رسیدگی می کنم و الان لذت رویاپردازی هات رو ببر :)))
سه ساعت برای یه مادر خیلی زمانه ها. خوش بگذره بهتون پس
چقدر عالی که دارن مستقل میشن بچه هاتون و این نشون از روش درست تربیتی شما داره . آفرین
اینقدررررررر ذوق دارم برای این سه ساعت که خدا می دونه! هزارتا کار می خوام انجام بدم که مهمترینش رفتن به کتابخونه است.
امیدوارم همینطور که شما می گی باشه و درست تربیت شده باشن که خدا می دونه از اول به دنیا اومدنشون پررنگترین دغدغه ام بوده و هست.
مرسی از انرژی مثبتی که بهم دادی