از وقتی ازدواج کرد هیچ وقت نشد برم خونه اش. شاید چون خیلی بهم دور بود. الان دخترش پانزده سالش هست و من برای اولین بار با نزدیک شدن به خونه مون، رفتم پیشش. اون دختر مومن چادری سالهای دور بچگی من، شده یه زن امروزی با انواع و اقسام عملهای جراحی و زیبایی. با دندان های سیمی کرده و تتوی ابرو و لیزر چشم و عمل بینی. کلا از این شوک شدم که من تا به امروز هیچ تغییری تو صورت و بدنم ندادم اما هرقدر به اطرافیانم نگاه می کنم می بینم هر کدام به نوعی خودشون رو زیباتر کردن. نمی دونم خودم تا کی قراره مقاومت کنم اما خیلی دوست دارم خط لبخند و پیشونیم رو محو کنم و یه خال رو بینی ام هست که خیلی دوست دارم بردارمش. شاید یه روز امدم و اینجا نوشتم که منم به جرگه ی دوست دارندگان تغییر و تحول در چهره پیوستم. 

نظرات 2 + ارسال نظر
نون سین یکشنبه 27 مرداد 1398 ساعت 12:26

من کلا با بوتاکس موتاکس و این چیزا مخالفم چون کدوم ادم عاقلی به خودش سم تزریق میکنه اخه! ولی... در مورد بقیه چیزها ... مثل اون خالی که گفتید ... خال اوکیه فکر کنم ... مدت درگیریش هم زیاد و ادامه دار نیست ... با همسرتون بهتر از هرکسی میتونید راجع بهشون مشورت کنید فکر کنم

اره فقط باید همت کنم خدایی تو این زمینه خیلی خیلی خیلیییی تنبلم

هستی چهارشنبه 2 مرداد 1398 ساعت 08:22

من هم اصلا اهل اینجور کارها نیستم متاسفانه. یه جور جسارت و حوصله ای میخواد که من هیچ کدومش رو ندارم

افررررررین حوصله و جسارت رو خیلی خووووب امدی! باور کن من همینجوری برای اصلاح صورت و ابرو به سختییییی می رم ارایشگاه وااای به حال تمدید هر شش ماه بوتاکس و تتو و موارد زیبایی دیگه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد