امسال برخلاف سالهای قبل که سیزده مون به تنهایی بدر می شد، بی هیچ برنامه ی از پیش تعیین شده ای به برادری گفتیم بیاد و باز هم بدون تنظیمات قبلی یک دفعه رفتیم بالا پشت بوم و چادر زدیم و برای دو سه ساعتی بچه ها تو چادر عشق کردن و همونجا هم کلی دوچرخه سواری کردن. ما هم بعد چندین روز بارندگی و دیدن هوای ابری توی چادر حمام آفتاب گرفتیم و یه کوچولو درازکی کشیدیم و کلی از هردری سخنی با برادری داشتیم. اخرشم که قصد رفتن کرد و با گریه ی بچه ها و اصرارهای ما راضی بموندن شد. فکر می کنم تو کل زندگیم این بار دومه که داداشم شب خونه مون می مونه و من از تصور اینکه امشب پیش ماست و تو یکی از اتاق ها داره نفس می کشه غرق شادیم. ناخوداگاه یاد ایام کودکی و روزهای باهم بودنمون، هرچند کم و انگشت شمار افتادم. چقدر همیشه برام عزیز بودی و هستی نازنینم.

نظرات 2 + ارسال نظر
نون سین چهارشنبه 14 فروردین 1398 ساعت 11:59 http://free-like-a-bird.blogsky.com

بلاد خارجه ای که دلرم میرم کلا برف و یخبندونه شانس زیادی برای دوچرخه سواری وجود نداره وگرنه دوس داشتم یاد بگیرم واقعا...
بعدم اخرین بار دقیقا در چیتگر داشتم رکاب میزدم دو سه تا که یهو از مسیر کج شدم و اونجا هم فنس نداشت همینطوری رفتم شیب رو پایین افتادم تو بقل چند تا افغانی که داشتن خونه میساختن! بیچاره عا سکته کرده بودن هی میگفتن خوبی؟
اوناییم که باهام اومده بودن که مراقبم باشن میگفنن ما یهو ففط دیدیم تو توی جاده نیستی!

نون سین چهارشنبه 14 فروردین 1398 ساعت 01:34 http://free-like-a-bird.blogsky.com

خطرناک نیست بالا پشت بوم دوچرخه؟ من حتی از فکرشم قلبم هری ریخت پایین!
البته این که من خودم دوچرخه بلد نیستم و هر بار تلاش میکنم یاد بگیرم اخرش از جاده خارج میشم و میرم قاطی باقالی ها هم حتما بی تاثیر نیست!

نه عزیزم نگران نباش دورتادور بالا پشت بوم خونه مون تا ارتفاع یک متر به بالا دیوار داره و اصلا خطرناک نیست. بنظرم تا راهی نشدی برو پارک چیتگر تمرین کن که شاید تو بلاد خارجه مجبور باشی تا محل کارت با دوچرخه بری و بیای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد