بلاخره روز موعد رسید و رفتم کنکور رو دادم. اعتراف می کنم اصلا حس خوشایندی ندارم و دوسال پیش که هیچی هیچی نخودنم و فقط محض فان رفتم امتحان دادم خیلی حال دلم بهتر بود تا اینبار که فکر می کردم نتیجه ی خیلی بهتری از دوسال پیش می گیرم. من با توجه به شرایطم وجود دوتا جوجه ی که تمام ساعت بیداریشون نیاز به رسیدگی و بازی دارن از نظر خودم کم نگذاشتم. درسته خیلی خیلی کم تونستم تو این شش ماه وقتبگذارم اما همین که عین این مدت رو مثل سابق ننشستم پای بساط سریال های شبانه مون و مهربون همسر به تنهایی سریال می دید، از خود گذشتگی بزرگی بود برای من :)))) درسته که از استرس بیشتر گوشی دستم بود تا کتاب، ولی خب همین که بی تفاوت نبودم باید نتیجه رو می گرفتم دیگه ;))) خلاصه که خواستم بگم اصلا ازشون راضی نیستم که خوب سوال ندادن که من نخونده همه رو بزنم ;)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد