داشتم فکر می کردم که پدر و مادرها هرآنچه در دوران بچگی و جوانی ازشون دریغ شده رو، سعی می کنن شرایطش رو با جون و دل برای بچه هاشون مهیا کنن که اون حسرت خاص تو دل پاره ی. تنشون نمونه. پدر و مادری که سواد ندارن سعی می کنن بچه هاشون حتما باسواد شن، اونایی که سواد دارن اما تحصیلات دانشگاهی ندارن سعی می کنن حتما بچه هاشون با محیط دانشگاه آشنا بشه و اونایی که تحصیلات دانشگاهی دارن، سعی می کنن بچه هاشون با موسیقی و ورزش و زبان آشنا بشه وووو همینجور این سیر تکامل پیش می ره. آشنای دوری داشتیم که متخصص قلب هست، هم خودش هم خانمش پزشک هستن تازه همین دوروز پیش تو اینستاگرامشون متوجه شدم عموی نود ساله اشون که بتازگی فوت کردن هم پزشک بودن! می خوام بگم واقعا هیچی تو این دنیا عادلانه تقسیم نشده، اینکه من کجای دنیا بدنیا بیام با چه پدر و مادری با چه فرهنگ و سواد و موقعیت اقتصادی، دست من نیست بنابراین من الان من، هرچی هست و نیست بیشتر بواسطه ی همین شرایطی که تحت اختیار من نبوده بوجود امده. قبول دارم یه جاهایی تو درصد معدودی از ادمها، اراده و صرف فعل خواستن  و البته بازهم دست به دست دادن مه و خورشید و فلک، می تونه به چربه به این شرایط. میزان دانش پدر و مادر، موقعیت مالی شون  و آینده نگریشون می تونه زندگی و اتیه ی یک بچه رو از این رو به اون رو کنه....

یه سریال امریکایی هست بنام " گریز اناتومی" سال هاست که داره پخش می شه و دنبالش می کنم. یه تعداد انترن بودن که به مرور رزیدنت می شن و بعد پزشک و کل داستان تو فضای بیمارستان و اتاق عمل می گذره و در عین حال گریزی هم می زنه به زندگی شخصی هرکدوم از دکترها. من این اواخر احساس می کنم شاید واقعا می تونستم پزشک بشم اگر در سن پایین با این  محیط و فضا و حال و هوا آشنا می شدم و کشف می کردم که عاشق خلق معجزه ام.... کلا یه چیزهای قابلیت تغییر دادن کل مسیر زندگی ادمی رو دارن که بدنیا امدن در چه خانواده ای با چه پدر و مادر و خواهر و برادری یکی از اون هاست ...


پ.ن: تو بازی کودکانه ی خواهر و برادری، دندون جلوی خواهرک شکست و دو روزه که من غمگین ترین مادر دنیام ... 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار شیراز شنبه 1 اردیبهشت 1397 ساعت 09:43

منم تو بازی خواهر برادری تو سن دوازده سالگی دندان جلوم شکست
خیلی اذیت شدم بابت اش اما یه دکتر ماهر و خیلی عزیز برام ترمیمش کرد...
نگران نباش عزیزم...این روزها با این همه امکانات سختی نداره

ای واااااای
خدا رو شکر که لااقل از ترمیمش راضی بودی.
ممنونم بابت دلگرمیت عزیز دلم. برای پنج شنبه وقت گرفتم ایشالله که راه حل خوبی متناسب با سن دخترک پیش رومون باشه

فنجون پنج‌شنبه 30 فروردین 1397 ساعت 09:30 http://embrasser.blogsky.com

یه بار هم وقتی با خواهر کوچیکه بازی میکردیم سرش خورد به دهنم و دقیقا دندون جلویی منم شکست تازه دندون اصلی هم بود ... غصه نخور مامان جون اولا که دندون شیریه بعدشم دندون پزشک ها خیلی حرفه ای درستش میکنن
الان که خوندم تازه یادم افتاد چرا دندون جلویی ام روکش داره ... کلهم یادم رفته بود

در مورد شرایط بنظرم به خود آدمها و انگیزشون برمیگرده مثلا میبینی تو یه خانواده یکیشون خیلی موفق و با برنامه اس ولی یکی دیگه فقط ول میگرده

واقعا یادت رفته بود چرا دندونت روکشه؟
تو خیلی خوبی فنجون یعنی مطمینم ادم در کنار تو پیر نمی شه
خدا رو شکر می کنم که دندون دایمیش نیست اما واقعا ناراحتم که چه جور می خواد با دندانپزشک کنار بیاد ...
فنجون جون من منکر خود ادما نیستم اما باور کن که شرایط خانواده خیلییییی دخیله. مثلا پدر و مادری که از همون بچگی، بچه ها رو می گذارن کلاس زبان ، انواع اقسام کلاس های ورزشی بسه به علاقه ی بچه حتی دنبال کردنش بصورت تخصصی، اشنا کردن با موسیقی همه و همه تو بزرگسالی خواه ناخواه اون بچه رو جلو می ندازه تا اینکه خود طرف بعد 18 سالگی بفهمه اه من دوست دارم یادگیری زبان رو، نقاشی رو و ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد