بیشتر از همه از این ناراحتم که هیچ کس درد من رو نمی فهمه حتی نزدیکترین هام. من دوست ندارم ناراحتیم رو مدام بکنم تو بوقو کرنا اما انتظار دارم از غم نشسته ی تو چشام، خنده ی محو لبام، بهونه های وقت و بی وقتم، اشکای دم مشکم، یکبار بپرسن چرا ریختی بهم! من از اینکه خودم بگم اهای من و نگاه کن دارم منفجر می شم زیر هزارتا ارزوی خاک خورده و حسرت به دل مونده متنفرم! دیگه چندبار بگم و هربار یه سری هم الکی تکون بدی و بشینی بقیه سریالت رو تو سکوت شب دیدن و من بمونم و یه دنیا غم و غصه ی خاک گرفته توی دلم ....