امروز با وجود سرپا بودن از صبح تا پاسی از شب و درد کمر و خستگی جسمم، روحم شاده. احساس می کنم برای یک اپسیلون هم که شده تونستم مفید باشم برای مامان و همین یه قطره اندازه یه دنیا به دلم نور و انرژی تزریق کرده. کاش تو این روزهای پیری مامان بیشتر و بیشتر بتونم کمک حالش باشم. یکی از ارزوهام برای بهبود کمر مامان. بردنش به استخره، اما نمی دونم با حضور افتخاری جوجه طلایی ها، چطور باید این ارزوی دیرینه ام رو عملی کنم.  

نظرات 1 + ارسال نظر
فنجون چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت 11:48

آفرین بر دختر نمونه. عزیزم برای کمر درد مامانت طب سنتی هم مثل بادکش اینا رو امتحان میکردی.
انشالا زودی خوب شن

دختر نمونه که امکان نداره باشم
ممنون از پیشنهاد خوبت فنجون جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد