یکساعت تمام دوتایی تو حمام بودن و عین یکساعت رو باهم خندیدن. این اون رو خیس می کرداون یکی اون رو و غش می کردن از خنده. ما هم که با خیال راحت مشغول بسته بندی و چسبکاری جعبه ها بودیم. بچه ها خیلی زودتر از اونچه که فکرش رو کنیم بزرگ می شن. با تمام سختی های دوتا بچه پشت هم، اما هربار یادم می افته، خدا رو شکر می کنم و امیدوارم تا اخر دنیا برای هم بمونن.