می دانی از همان روزی که پسرک با خنده و شادی گفت بزرگ شوم مثل پدر می روم سرکار و خواهرک هم مثل شما خانه می ماند و آشپزی می کند حالم خراب است. از اینکه پسرک در ذهن کودکانه اش مادر را، یا بهتر بگویم جنس مونث را، فقط در پخت و پز و جمع و جور و شستن و اتو کردن لباس خلاصه می کند حال دلم عجیب خراب است. 

چرا فکر می کنم دنیا به آخر رسیده و تا دو سال آینده که دخترک هم از آب و گل درآمده، دیگر کسی به من کار خوب پیشنهاد نمی کند، نمی دانم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
فنجون سه‌شنبه 2 آبان 1396 ساعت 11:54

مشاورم میگفت پسرهایی که مامان کارمند دارند در آینده از تمام خانمهای شاغل حس انزجار دارند!
ببین که حتما دیده است تو چه خوب از عهده خانه داری برمیایی و میخواهد خواهرش هم مثل تو شود ...
گرچه میدونم موندن خونه برای خانمهای شاغل خیلی راحت نیست اما فکر کن شاید بتونی خودت یه شغل برای تو خونه داشته باشی.

قربون اون دلگرمی هات فنجون جون
بدبختی هنری هم ندارم که تو خونه مشغول بشم
عاشق شغل کارمندیم. پشت میز و سیستم خودم بشینم و صبح به صبح با یه دنیا انرژی سرکار حاضر بشم. ولی خوب فعلا این ارزو با شرایطم مغایرت داره و باید کنی صبر کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد