بارها گفته ام و بازهم تاکید دارم، خواهر داشتن خیلی خوب است، مخصوصا خواهر از نوع بزرگترش که می شود مادر دومت. می توانی ناز کنی و او هم ناز کشت باشد، می توانی ساعتها با او حرف بزنی بی انکه بیم قضاوت کردن داشته باشی، می توانی بی عذاب وجدان بخشی از کار خانه ات رو به او محول کنی و خودت بخش دیگری از کار را بدوش بگیری، می توانی فرزندنش رو اندازه ی فرزند خودت دوست بداری و هی قد و بالای رعنایش رو ببینی و کیلو کیلو قند در دلت آب شود. می توانی بی خجالت بخواهی با ان دست پخت جادویش هرچه هوس کرده ای را برایت بپزد. می توانی با تمام وجود هرچه داری را با او سهیم شوی بی منتی. می توانی از رژلب و خط چشمش با کمی اغماض از اصول بهداشتی استفاده کنی و به راحتی دستور خرید هرلباسی که او دارد و به تازگی خریده و پسندیده ای را بدهی بی فکر زحمتش ... دوست داشتم دخترک هم خواهری داشت به خوبی و مهربانی خواهرم ولی خوب چه می شود کرد که هر آرزویی صلاحیت اجابت شدن را ندارد :))
کلا خواهر داشتن خوبست
و دختر داشتن
من فعلا هیچ کدام را ندارم
ای جان. خواهر که قسمتت نشد اما امیدوارم یه دختر و پسر گوگولی قسمتت بشه که هردوشون تو جایگاه خودش عالین
البته الان با خوندن وبلاگت فهمیدم یه گل پسر یکساله داری. زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه ایشالله
خداوند خواهر مهربونت رو برات حفظ کنه. شاید دخترک هم خواهردار شد. خدارو چه دیدی؟! شاید هم زن برادرش براش مثل خواهر شد
ممنونم عزیز دلم خدا خواهرک و مادرک شما رو هم برات نگه داره مهربون!
نههههههه باور کن دیگه جون سومی رو ندارم :)))
به زن داداشش هیچ وقت این مدلی فکر نکرده بودم الهی امین!