چند روزه برخلاف تلقینی که می کنم و سعی در ارسال انرژی مثبت به کائنات دارم اما نه حال دلم خوبه نه حال جسمم. خسته ام. حوصله ی بچه ها رو ندارم و کوچکترین چیزی که برخلاف میلم باشه اعصاب و روانم رو بهم می ریزه. این چند روز هم فقط و فقط نشستم و به این سه سال و نیم خونه نشینی و درجا زدن فکر کردم و غصه خوردم. رسما تو این سه سال و اندی نتونستم هیچ غلطی کنم. خصوصا کنسل شدن دانشگاه بخاطر شرایطم خیلی خیلی بهمم ریخته و هربار یادش می افتم ته دلم یه چیز داغی می ریزن. در حال حاضر امیدم به زندگی در حد خط فقره. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد