با شنیدن برخی اتفاق ها نادم می شوم از نوع نگرشم نسبت به دخترک، قبل به دنیا آمدنش. اینکه چقدر سلامتی جسم و روح، ارجح است به هوش بالا و زیبایی خیره کننده. آشنایی دوقلوهایش بواسطه ی بدنیا آمدن یک هفته بعد از هفت ماهگی، از بدو تولد بیمارستان هستن و بعد نزدیک به دوماه بستری، دکتر بتازگی به آنها گفته است که دوتا مردمک چشم دخترک و یک مردمک چشم پسرک تشکیل نشده و نیاز به عمل جراحی است. عملی که درصد بینایی آن پنجاه، پنجاه است... چقدر ناراحتم برای پدر و مادرشان که مطمینا دوره ی بسیار سخت و پر غمی را از سر می گذرانند، که پدر و مادر تاب درد خودش را دارد اما تحمل درد فرزند را نه.
آخ
آآآآآآآآآآآآآآخ!
باور می کنی گریه کردم
آخ خدا
ای جانم.
به دلت اصلا بد نده نیوشا جان، فقط انرژی مثبت بفرست. باورکن یکی از دوستام بخاطر انرژی متفی که از اول بارداری فرستاد کوچولوی ۲۸ هفته ایش رو از دست داد. الان خودشم معترفه که بخاطر فکرهای منفیش اینطوری شد.
وای خدا بهشون صبر بده. انشالا که به خیر می گذرد.
ممنونم عزیزم. ان شالله!!
می گما چه دنیای کوچیکیه آنا بانو! من مدت ها قبل اومده بودم وبلاتگتون و مطالبتون رو خونده بودم بدون کامنت و ردپایی. امروز دیدن شما من رو مشعوف کرد