43

از دیشب تا حالا که باهاش حرف زدم،آشفته ام. ناراحتم از اینکه اونقدر با من احساس صمیمیت کرد و چیزهایی رو گفت که ای کاش نمی گفت. کاش نمی دونستم روابطش با همسرش سرد شده و الان مدتیه با یکی از همکارهاش دوست شده و داره کمبود محبتی رو که از جانب همسر داره با اون پر می کنه.  کاش می تونستم بهش بگم مردی که ادعا می کنه از همسرش بابت خیانتش جدا شده، الان داره موجب خیانت تو به همسرت می شه و به این مرد هرقدر مهربون، اعتباری نیست. کاش می شد و بهت می گفتم اینکه می گی مدام تحت کنترلت داره و سین جیمت می کنه که به کی زنگ زدی به کی اس ام اس زدی، کجا رفتی  دلیل بر دوست داشتن زیادت نیست و این مرد آدم بدبینی که حتی بعد جدایی از همسرت و ازدواج باهاش یک عمر بهت بددله چون دیده که الان داری به همسرت خیانت می کنی و به اونم اعتباری نیست که با وجود یه دوست دختر، با تو دوست شده. خیلی برات ناراحتم دوست عزیزم. می دونم دل فوق العاده پاک و مهربونی داری، می دونم آدم مسئولیت پذیر و بااخلاقی هستی و بخاطر اینکه کاری که الان می کنی با اصول اولیه اخلاقیت منافات داره رو آوردی به خوردن قرص اعصاب. کاش می تونستم کاری برات کنم تا خیلی دیر نشده، از این منجلابی که برای خودت ساختی هرچه زودتر بیای بیرون ... خیلی دوستت دارم و این موضوع قلبم رو به درد می یاره ... 

نظرات 1 + ارسال نظر
رهگذر سه‌شنبه 10 فروردین 1395 ساعت 13:55

بهش بگو تا دیر نشده
تا زندگی و آخرت خودشو تباه نکرده
یک لحظه هم دیره

در حد توانم منظورم رو بهش رسوندم.
امیدوارم تصمیم عاقلانه ای بگیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد