36

چقدر دلم می خواست جای کارمندهایی بودم که امروز از آخرین روزکاریشون تو اداره و شرکتشون چیلیک چیلیک عکس یادگاری می ندازن و خوشحالند از دو هفته تعطیلات پیشرو.

پ.ن. اعتراف می کنم این روزها با بزرگتر شدن پسرکم و شیرین زبانی هایش، دلم ضعف می رود از بودن در کنارش و روزی صدبار می بوسمش و می بویمش و می چلانمش و خدا رو شکر می کنم که شاهد این لحظات زیبا و تکرارناشدنی هستم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد