امروز اولین روز کاریم بعد از گذشت چهارسال بود. بماند که هرکی از راه رسید یه کاری داد و خواست نشون بده که مثلا اون رئیسه و منم تو دلم گفتم باشه بشین تا من از شما دستور بگیرم. نکته ی جالب، خوشحالی خیلی زیاد مدیر عاملمون از دیدن من بود. می گفت دوتا خانم هستن که همیشه مثال می زنمشون، یکی شون تویی. از اون جالب تر برخورد پرسنلی بود که من تا به حال ندیده بودمشون و می اومدن جلو و می گفتن ما درسته شما رو ندیده بودیم اما خیلی تعریفتون رو شنیده بودیم. یکی شون که رسما اومد با من روبوسی و گفت کوچولوها خوبن؟ منم با چشمهای گرد شده نگاش کردم و کلی خندیدم.
اما این خط این نشون، عمرا اگر مدیر عاملمون اجازه بده من تو سمت الانم بمونم و از الان چشده کرده بازم من رو ببره تو بخش مالی :)))