آذر 96 یکی از بزرگترین آرزوهای لیست هرساله ام تیک خورد و من چقدر خوشبختم که شاهد براورده شدنش بودم. یکی دیگه از بزرگترین هاش هم منوط به سعی و تلاش من هست که خدایی شب بعد خوابیدن جوجه ها جونی برام نمی مونه که درست و درمون برای رسیدن بهش وقت بگذارم اما وجدانا هم بی خیال نشدم و کجدار و مریز دارم باهاش کنار می یام. خدای خوبم می شه به تمنای قلبم نگاه کنی و خودت جورش کنی لطفا؟ می دونی که خیلی آرزوش رو دارم. پیشاپیش سپاس :)
چه جالب منم همین تجربه شیرین رو دیروز داشتم. ....
آرزوهای ما که تمومی ندارن و ایشالا هی تند و تند تیک بخورن ..
تبریک میگم بهت.
نوشته ی قشنگ تو یادم انداخت لیست ارزوهام رو
تا باشه ایشالله تجربه ی این حس های شیرین و خوشمزه
قربونت برم منم به شما تبریک می گم فنجون جونم