شش روز تمام میزبان بودم جوری که زمان سر خاراندن به معنای واقعی کلمه نداشتم. در عین سخت بودن برایم شیرین بود میزبانی از کسی که بوی بابا را می داد. این چند روز را گویی زندگی نکرده ام آنقدر که روی دور تند بود.