تو اینستا و پروفایل ها پر شده از عکس های تکی یا دوتایشون با پدرهاشون. اما من هشت سال که هیچ عکس جدیدی ازش ندارم. اصلا خبر ندارم چیکار می کنه چی می خوره چی می پوشه، کی ها از خواب بیدار می شه و چه ساعت بخواب می ره. حال دلش خوب هست، نیست. کمردردهاش بهتر شدن؟ چشنهاش اروم شدن؟ اصلا شده دلش برام تنگ بشه برای تک دخترش، حالا من نه، نوه هاش چی؟ شده به پسرک فکر کنه؟ شده فکر کنه دخترک چه شکلیه؟ اصلا می دونه دومین فرزندم هم بدنیا اومده. و من الان مامان دوتا جوجه ام؟ ..... تکلیف من معلوم نیست، شرایطم یه چیز تو مایه های برزخ. نه می تونم اینوری فکر کنم نه می تونم اونوری، بلاتکلیف واژه ی خوبیه برای وصف حالم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد